کد و کلمه؛

روزنوشته های محسن عرب درباره برنامه نویسی، کسب و کار و زندگی

کد و کلمه؛

روزنوشته های محسن عرب درباره برنامه نویسی، کسب و کار و زندگی

محسن عرب هستم. چند سالیست به توسعه نرم افزار روی پلتفرم جاوا مشغولم. همچنین درباره روانشناسی تحلیلی، بازاریابی و تحلیل کسب و کار مطالعه میکنم.
در این وبلاگ، درباره چیزهایی می نویسم که می خواهم درباره شان با دیگران گفتگو کنم. پس اگر با نوشته های من موافق یا مخالف بودی، اول، یک استکان چای دبش برای خودت بریز! بعد، نظرت را برایم بنویس تا گفتگو را آغاز کنیم ...

ضمنا، خوشحال می شوم اگر به e.mohsenarab@gmail.com نامه بفرستید.

طبقه بندی موضوعی

از لذت کار تیمی تا هجوم پروژه های ناتمام

جمعه, ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۴۳ ق.ظ

من هم مانند هر برنامه‌نویس دیگری، پروژه‌های شخصی متعددی داشته ام که با اهدافی بزرگ شروع شده‌اند اما همگی بی نتیجه و ناتمام رها شده‌اند. دلایلی مانند نداشتن تجربه کافی در کدنویسی و برنامه‌ریزی کارها و اولویت‌بندی و ...، حتما در رها کردن این پروژه‌ها موثر بوده‌اند اما شاید مهم‌ترین دلیل، از دست‌دادن انگیزه و محوشدن چشم‌انداز زیباییست که در آغاز هر پروژه‌ای، از آن انرژی می‌گیریم و سرشار از شوق می‌شویم. وقتی تنها باشی، وقتی خسته از کار روزانه می‌خواهی روی پروژه خودت کار کنی، وقتی زمان کافی نداری که بگردی و برای مسائلت راه حل پیدا کنی، زود خسته می‌شوی و می‌بری و تسلیم می‌شوی.

این‌ها را اکنون فهمیده‌ام که دارم روی یک پروژه کوچک در یک تیم کوچک دو نفره کار می‌کنم، به همراه دوست جدید و بزرگواری که تازه پیدایش کرده‌ام. یک ENTP خوش‌بین و خلاق، که بمب انرژی و انگیزه است، حتی در بدترین شرایط. حالا مسائل با کمی جستجو و تفکر حل می‌شود. چشم انداز انرژی بخش مدام روبرویم قرار می‌گیرد. حتی اگر فراموشش کنم، کسی هست که آنرا به خاطر بیاورد. هر وقت که لازم باشد، می‌توانم آگاهانه و با اختیار خودم، باتری‌ام را شارژ کنم و کارها را واقعا پیش ببرم. فکر نمی‌کنم در چنین شرایطی پروژه به دلایل پیش پا افتاده متوقف شود و به نظر می‌رسد تحقق رویاهایم کاملا در دسترس است. همین باور تحقق‌پذیز بودن رویاها باعث شده است که این روزها، در خواب و بیداری، شاهد هجوم رویاهای از دست رفته و پروژه های ناتمام باشم. مجبور شده‌ام یک تابلوی ورود اکیدا ممنوع جلوی دروازه ذهنم بزنم که ایده‌ها مجبور شوند در صف اجرا نوبت بگیرند.

همه اینها، حداقل برای من، معجزه کار تیمی است، وماادراک مالتیم، و تو چه می‌دانی که تیم چیست؟ تیم، گروه نیست! جمع نیست! البته شاید هنوز نمی‌توانم تعریفش کنم، ولی حسش می‌کنم.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی